مادر شهيدي رفت ديدار امام روح الله
عکس اول را گذاشت روی میز: این پسر اولم محسن است
عکس دوم را درآورد و گفت: این پسر دومم محمد، دوسال از محسن کوچکتر بود
عکس سوم را در آورد رفت بگوید این پسرسومم... دید شانه های امام می لرزد.
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت: 4 تا پسرمو دادم که اشک شما رو نبینم.
شادي روح همه شهدا و سلامتي مادران شهدا صلوات
